این بار سرچ کردن ممنوع


از وقتی یادم می‌آید هربار بخشی از بدنم درد می‌گرفت سریع دست به جستجو می‌شدم. همیشه با علائم و دلایل مختلفی مواجه می‌شدم. گاهی که پشت یا کتفم درد می‌گرفت با جستجوی بسیار به این نتیجه می‌رسیدم که حتمن دچار بیماری قلبی شده‌ام. یادم است سال ۹۹ بود که از شدت درد دست چپ شب‌ها نمی‌خوابیدم. استرس تمام وجودم را بلعیده بود. همان روزها راهی مطب دکتر قلب شدم. نوار قلب و اکو گرفتند. خدا را شکر مشکلی نبود. یکی دو ماه بعد دوباره همان درد سراغم آمد و من هم دوباره راهی مطب دکتر شدم. تشخیص دکتر عدم نشستن صحیح بود. آخرین باری که با دکتر صحبت کردم گفت:« زهرا سالمی. بخدا که مشکل نداری. درست بشین، ورزش کن، به خودت برس. هیچیت نیست. لطفن لطفن لطفن تا تقی به توقی خورد نرو توی اینترنت سرچ کن». به دکتر قول دادم و از مطب خارج شدم.

حالا بعد از سه سال، دوباره قوه جستجوگری‌ام فعال شده است. تا هرکس سرفه می‌کند یا سرش درد می‌گیرد علائم را در اینترنت جستجو می‌کنم. گاهی نتیجه‌های خوبی به چشمم می‌خورد. گاهی هم نتیجه جستجوهایم به بیماری‌های ‌سخت می‌رسد. شاید یکی از دلایل این جستجو کردن‌ها کسب اطمینان از درمان بیماری است. هربار بیشتر از قبل یاد صحبت‌های پزشکم می‌افتم. می‌گفت:« با سرچ کردن کسی دکتر نشده». تصمیم گرفته‌ام هنگامی که دست به سرچ شدم برای بیماری، سراغ کتاب‌های الکترونیکی‌ام بروم. حداقل چند صفحه‌ای کتاب می‌خوانم و قید  تمرکز بر بیماری را می‌زنم. بیخود نیست که می‌گویند:« کار رو به کاردان بسپار».


یک پاسخ به “این بار سرچ کردن ممنوع”

  1. امون از سرچ. زهرا منم مثل خودتم با این تفاوت که وقتی نتیجه سرچم بیماری ناجور میشه میگم اشتباهه و تمام قوام رو میزارم که خوب فکر کنم و با انرژی مثبت خودم رو درمان کنم. از ترسم دکترم نمیرم که من رو با حقایق اشکار نکنه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *