در ستایش باشگاه رفتن


۹ مهر، یک‌سال از باشگاه رفتنم گذشت. روزهای اول هیچ‌کدام از دوستانم باور نمی‌کردند زهرا به باشگاه برود. همیشه نسبت به ورزش‌هایی غیر از دوومیدانی و دارت گارد داشتم. دست خودم نبود. مربی‌های بدمینتونم خوب نبودند و بارها هنگام والیبال دچار سانحه شده بودم. با شنیدن جمله بدسنازی عالیه، سعی می‌کردم مسیر صحبت‌ها را عوض کنم. نمی‌خواستم دوباره از بقیه اصرار باشد و از من انکار. سال گذشته از کمبود وزن به ستوه آمده بودم. رژیم‌های افزایش وزن هیچ‌کدام جواب نمی‌داد یا اگر جواب می‌داد موقتی بود. می‌خواستم ورزشی را ادامه دهم که علاوه‌بر افزایش وزن، رژیم غذایی مناسب هم داشته باشد. ذاتن اهل فست‌فود و غذاهای خارج از منزل نبودم.

 بالاخره بدنسازی را انتخاب کردم. خوبی‌اش این بود که می‌توانستم ساعت دلخواه خود را انتخاب کنم و محدودیت زمانی نداشتم. گاهی ساعت ۴ به باشگاه می‌رفتم و گاهی ساعت ۶. برخی از دوستانم گفته بودند:« ببین بدنسازی دردسر هم داره‌ها. هی این رو بخور، اون رو نخور بعد تمرین. باید فکر کنی حداقل ۳ ساعت در روز در اختیار ورزشی». در‌حالی‌که این جمله‌ها را می‌شنیدم باز هم بدنسازی را ادامه دادم. مدام با خودم تکرار می‌کردم:« قطعن قرار نیست زود جواب بگیری. صبوری کن صبوری. به‌هرحال هم به وزن دلخواهت می‌رسی هم وارد یه محیط جدید می‌شی». این بین ماه رمضان و تعطیلات عید وقفه‌ای یک ماهه بین تمرین‌هایم انداخت. گاهی هم سرمامی‌خوردم و مجبور می‌شدم چند روزی به باشگاه نروم. اما بیشتر روزها را رفته‌ام. منظم و راس ساعتی که هرروز صبح با خودم قرار می‌گذاشتم. گاهی هم شیطان در جلدم می‌رفت و تلاش می‌کرد به بهانه‌های مختلف باشگاه رفتن را از سرم بیاندازد. اما موفق نمی‌شد.

با خودم عهد بسته‌ام باشگاه رفتن را ترک نکنم. می‌توانم به خودم استراحت بدهم اما ترک ورزش هرگز. من با باشگاه رفتن به نکته‌های مهمی پی بردم. از جمله:

  • کنترل وزن: ورزش باعث می‌شود وزن خود را اضافه یا کم کنید. روزهایی که شرایط باشگاه رفتن ندارید می‌توانید از پله به جای آسانسور استفاده کنید. من خیلی اوقات این کار را می‌کنم و بقیه به عقلم شک می‌کنند. یا می‌توانید با استفاده از نرم‌افزارهای مختلف در خانه ورزش کنید.
  • جلوگیری از بیماری: ورزش منظم مانع از ابتلا به بسیاری از بیماری‌ها می‌شود یا روند بهبود را سریع‌تر می‌کند. فشار خون، آرتروز و حتی استرس و اضطراب با ورزش بهبود پیدا می‌کنند. یادم است روزهایی که ذهنم درگیر پروژه‌های مختلف بود، اولین گزینه‌ای که برای ذخیره زمان به ذهنم می‌رسید باشگاه نرفتن بود. اما هربار با این حس مقابله می‌کردم. هربار پس از باشگاه رفتن با ذهنی باز سراغ پروژه‌هایم می‌رفتم.
  • خواب بهتر: خوابیدن راس ساعت مشخص و قبل از ساعت ۱۲ شب مدتی به یکی از آرزوهای من تبدیل شده بود. عادت کرده بودم دیر بخوابم و صبح زود بیدار شوم. اما در طول روز مدام احساس خستگی می‌کردم. اما باشگاه رفتن آن هم ورزش سنگینی مانند بدنسازی، باعث شد شب‌ها ساعت ۱۱ بخوابم و صبح‌های زود (حدودن ساعت ۴)از خواب بیدار شوم. من خواب بهتر و روز با برکت‌تر را با ورزش تجربه کردم.
  • لذت بردن از زندگی: ورزش کردن به برنامه‌های روزانه من نظم بیشتری داد. گاهی پیش می‌آمد برخی روزها به دلایل مختلف از خانه خارج نشوم، مخصوصن که دورکار هستم. اما به‌خاطر ورزش تقریبن مجبورم از خانه بیرون برو. دیدن افرادی با طرز فکرهای مختلف که کنار هم فعالیت می‌کنند برایم همیشه تازگی دارد. آشنایی با آدم‌های مختلف از دیگر مزایای باشگاه رفتن است.

این که از پارسال تا حالا چقدر تغییر کرده‌ام بماند. ورزش بخش مهمی از زندگی‌ام شده است. این روزها هرطور که شده خودم را به باشگاه می‌رسانم و تمام تمرین‌هایم را بادقت و موبه‌مو انجام می‌دهم. گاهی بین تمرین‌ها خسته می‌شوم، دقایقی با مربی‌ام گپ می‌زنم و دوباره به تمرین باز می‌گردم. هرموقع از ورزش کردن دل‌زده شدید یاد زهرایی بیفتید که از باشگاه رفتن بیزار بود و حالا با جان و دل برای ورزش زمان می‌گذارد.


2 پاسخ به “در ستایش باشگاه رفتن”

    • لیلا باید یه روز مثلن صبح که بچه‌ها نیستن کیف و کتونی و یه بطری آب برداری و بپری توی نزدیک‌ترین باشگاه. برنامه‌ریزی کردن برای باشگاه جواب نمی‌ده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *