خسته بودم. شلوغی جاده یک طرف، تا سمنان رفتن و بسته بودن مطب هم یک طرف. برای عوض شدن حال و هوام صدای ضبط ماشین رو کمی بیشتر کردم. علیرضا قربانی داشت میخوند:« ارغوانم آنجاست، ارغوانم تنهاست، ارغوانم دارد میگرید». با این که هوا خیلی گرم نبود اما کولر ماشین روشن بود. یک لحظه احساس کردم گونه چپم یخ کرد. دستم رو بردم سمت درجه کولر که کمترش کنم، اما اشتباه میکردم. بدون این که متوجه بشم اشک از چشمم آروم آروم میبارید. مامان کنارم نشسته بود. برای این که متوجه قطرههای اشکم نشه و نگران نشه، بهش گفتم:« آسمون رو ببین چقدر قشنگه. میشه ازش عکس بگیری؟ دکتر که نبود. لاقل زیبایی آسمون امروز شاید بتونه خستگیمون رو بشوره ببره.»
چندبار و از چند زاویه مختلف از آسمون عکس گرفت. خورشید خانم موهای طلاییش رو افشون کرده بود توی آسمون. جزو معدود سفرهایی بود که از رو به خورشید حرکت کردن، راضی بودم. قربانی همچنان میخوند:«آسمان تو چه رنگ است امروز؟». برای این که از حال و هوای اشکزدهام بیام بیرون، به مامان گفتم:« راستی، میدونستی جریان ارغوان که سایه همیشه توی شعرهاش میاره چیه؟» مامان سری به نشونه نه تکون داد و شروع کردم براش توضیح دادم که ماجرا از چه قرار بوده. لبخندی زد و گفت:« تو اینا رو دیگه از کجا میدونی بچه؟».
بهش گفتم:« داستانش چندان مفصل هم نبود. این مدت اینقدر این آهنگ رو گوش دادم که دلم میخواست دوباره درخت ارغوان رو ببینم. دیروز که در موردش سرچ میکردم، رسیدم به ماجرای سایه و ارغوان. ارغوان، درخت محبوب سایه، درخت خشکی بوده که با کمک سایه توی حیاط خونهش رشد کرده و بزرگ شده.»
مشغول صحبت در مورد سایه بودیم که ابرهای پنبهای روی خورشید رو پوشوندن . مامان به محض دیدن این صحنه مشغول عکاسی شد و خداروشکر حواسش به چهره من نبود. صدای ضبط رو دوباره زیاد کردم و شروع کردم به همخوانی با جناب قربانی:« ارغوانم آنجاست. ارغوانم دارد میگرید…». دوباره صورتم یخ زد. اما اینبار واقعن از سرمای کولر بود.
8 پاسخ به “ارغوانم دارد می گرید”
چقدر از قشنگ و جذاب نوشتین لذت بردم قلمتون سبز
ممنونم پیمانه جان. خوشحالم که دوست داشتین😍
چه زیبا قلم زدید زهرا جان😍👏 حس متن کاملا قابل درک بود. نوشتهای واقعی. و جالب.
آفرین به این نگرش شما
نرجس جان از این که کامنتت رو میبینم خوشحالم. امیدوارم بتونم همچنان قابل درک و حسکردنی بنویسم🥰
چقدر متنش به دلم نشست
مرسی فائزه🤩
بیان این حس و حالت،خیلی قشنگ و لمس شدنی بود 🙂
همه تلاشم رو کردم که این حس منتقل بشه🥺