مرثیه‌ ای برای کارشناسان محتوا


مرثیه ای برای کارشناسان محتوا

رایانه شخصی‌ام را روی میزم می‌گذارم و آن را روشن می‌کنم. مرورگر گوگل کروم را باز می‌کنم و به جستجوی پاسخی برای سؤالم می‌پردازم. «چرا به میز جلوی مبل عسلی می‌گویند؟» سوالی است که مادربزرگ شب گذشته از من پرسید.  اولین سایت را باز می‌کنم. ظاهرش بدک نیست؛ اما پاسخی برای سوالم پیدا نمی‌کنم. در عوض به تاریخچه میز عسلی و توضیح انواع مبل پرداخته است. سراغ سایت بعدی می‌روم. دو سه خط از محتوایش را می‌خوانم و چشمانم چهارتا می‌شوند. مگر می‌شود دو سایت کاملن متفاوت، مطلبی موبه‌مو شبیه داشته باشند. یا للعجب‌گویان از صفحه سایت خارج می‌شوم. سایت سوم هم عینن همان مطالب دو سایت قبلی را دارد. سرم پر از علامت سؤال می‌شود که با مادرم چشم در چشم می‌شوم.

  • ولش کن بابا این‌قدر نگرد. پاشو بیا چیزی بخور
  • بذار بگردم بازم، شاید چیزی پیدا شد
  • حواست به چشم‌هات باشه فقط

در ذهنم سؤال‌های مختلفی رژه می‌رود:

پس این‌همه نویسنده و کارشناس محتوا در جامعه چه می‌کنند؟

مگر می‌شود چند سایت مختلف کاملن شبیه یکدیگر باشند؟

چرا متن‌هایی که می‌بینم آن‌قدر قوی نیستند که بتوانم به چشم یک محتوای عالی بهشان نگاه کنم؟

فکر می‌کنم خودم باید به مهره‌ای کلیدی برای محتواهای سایت‌های مختلف تبدیل شوم. تصمیم می‌گیرم پس از یک‌ماه دوری از فضای کار، دوباره پا به عرصه بگذارم. دست‌به‌قلم می‌شوم و پستی در صفحه لینکدینم منتشر می‌کنم. آمار بازدید، پسندیدن محتوا، نظر گذاشتن افراد همه‌وهمه بالاست. حتی خیلی‌ها درخواست می‌کنند رزومه‌ام را برایشان ارسال کنم. اندکی بعد شروع می‌شود. پیام پشت پیام: «سلام خانم ناظریه، شرایط همکاری ما فلانه و چنانه. ضمنن حقوق پرداختی‌مون کلمه ۱۳۰ تا ۲۶۰ تومنه. اگه مایل به همکاری هستین بهمون خبر بدین». با یک حساب سرانگشتی پی می‌برم که انتظارم از این شغل محترم و در جامعه فعلی خیلی بالاست. دلم می‌خواهد برای کارفرماهای نسبتن محترم بنویسم همین می‌شود که آدم وقتی وارد سایتتان می‌شود دست خالی باز می‌گردد. مگر می‌شود کسی ۸۰هزار کلمه در ماه بنویسد؟ چقدر باید برای نوشتن چنین کلمه‌هایی زمان بگذارد.

دوباره پرت می‌شوم به روزهای اول آبان. همان روزهایی که کارگری ریزنقش برای گردگیری مبل‌هایمان آمد. ساعتی ۹۰ هزار تومان می‌گرفت. الحق که نوش جانش باشد. زحمت می‌کشد و توقع دارد همان اندازه پول بگیرد. اما کارشناس محتوای بیچاره چه؟ هزینه نگهداری و استفاده از سیستم، هزینه‌های اینترنت، هزینه‌های مراقبت از کتف و مچ دست و کمر و چشم و چه و چه را هم باید بپردازد. دست آخر زبان بقیه هم سرش دراز باشد که: «مگه چکار کردی؟ چارتا کلمه نوشتی دیگه». هیچ‌کس هم برایش مهم نیست این نویسنده مظلوم ساعت‌ها مطالعه کرده، آموزش دیده و حالا دارد برای مخاطبان عزیزش محتوا می‌نویسد.

از من که گذشت. آن‌قدر حرص خوردم که ممکن است عطای کارشناس محتوابودن را هر لحظه به لقایش ببخشم. امید است که پس از این، قدر این قشر مظلوم را کمی بیشتر بدانند.

و من الله التوفیق

به تاریخ ۲۷ دی‌ماه ۱۴۰۲


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *