معرفی کتاب رویای نوشتن


اول مهر پس از مدت‌ها به کتابخانه رفتم. چهار جلد از کتاب‌ها را بر اساس نام نویسنده انتخاب کردم. سراغ قفسه مخصوص ادبیات رفتم و کتاب پنجم را بر اساس عنوان انتخاب کردم. «رویای نوشتن» کتابی بود که عنوانش چشمم را گرفت. ابتدا فکر می‌کردم روایتی باشد از زندگی کسی که رویای نویسنده‌شدن داشته و پس از تلاش‌های بسیار به آن دست یافته است. صفحه‌هایش را ورق زدم و متوجه شدم کتاب مجموعه‌ای از مصاحبه‌های نویسندگان بزرگ، مانند گابریل گارسیا مارکز است. همیشه به خواندن مصاحبه‌های مختلف علاقه داشتم. برای همین کتاب رویای نوشتن را از کتابخانه به امانت گرفتم.

چاپ اول این کتاب را از کتابخانه گرفتم که سال ۱۳۸۰، توسط نشر جهان کتاب منتشر شده است. مجموعن ۲۵۴ صفحه دارد که ۷ ساعته می‌توانید مطالعه‌اش کنید. کتاب توسط مژده دقیقی و با نثری روان ترجمه شده است. ابتدای هر بخش و قبل از شروع مصاحبه‌ها اطلاعاتی مانند محل تولد نویسنده، سابقه کاری و آثار وی نوشته شده است. کتاب رویای نوشتن با ۸  نویسنده در بخش‌های مختلف مصاحبه کرده است:

  • گفتگو با مصاحبه‌گر (گفتگو با جرج پلیمپتن)
  • سه روز با گابو (گزارشی از کارگاه روزنامه‌نگاری گابریل گارسیا مارکز)
  • هنر طنز و وسوسه نوشتن (گفتگو با وودی آلن)
  • ملکه جنایت (گفتگو با پی.دی. جیمز)
  • هنوز ۲۰۰۰ سال از عمر رمان باقی مانده (گفتگو با اسماعیل کاداره)
  • نوشتن رویای من بود (گفتگو با وی. اس نایپُل)
  • نوشتن بدون زندگی کردن ممکن نیست (گفتگو با طاهر بن جلّون)
  • ادبیات جمعیت دنیا را زیاد می‌کند (گفتگو با ژوزه ساراماگو)

در میان مصاحبه‌های موجود در کتاب، بخش‌هایی از مصاحبه گابریل گارسیا مارکز، وودی آلن و وی. اس نایپُل توجهم را به خودشان جلب کردند.

مصاحبه با گابریل گارسیا مارکز

این مصاحبه در ۳ روز متوالی انجام شده است. گابریل گارسیا مارکز به گابو معروف است. او درباره قصه‌گویی می‌گوید:« قصه‌گوها با این ویژگی به دنیا می‌آیند. نمی‌توان از کسی قصه‌گو ساخت. قصه‌گویی، مثل خوانندگی، امری ذاتی است. آموختنی نیست. تکنیک چرا، آن را می‌شود یاد گرفت، اما توانایی قصه گفتن چیزی است که با آن به دنیا می‌آیید. به آسانی می‌توان قصه‌گوی خوب را از قصه‌گوی بد تشخیص داد: از یک نفر بخواهید آخرین فیلمی را که دیده برایتان تعریف کند».

در بخشی دیگر از مصاحبه می‌خوانیم: گابو به پشتی‌ صندلی‌اش تکیه می‌دهد، به سبیل سفیدش دست می‌کشد و به ما هشدار می‌دهد:« اگر موقع نوشتن از شنیدن زنگ تلفن خشوحال شوید و جواب بدهید، یا قطع برق موجب خوشحالی‌تان شود، معلوم است که در این کار موفق نیستید. اما اگر در نوشتن موفق باشید و تلفن زنگ بزند، جوابش را نمی‌دهید؛ اگر برق قطع شود، عصبانی می‌شوید».

گابو معتقد است نوشتن در کامپیوتر کار نویسنده‌ها را آسان‌تر کرده است. او می‌گوید:« نوشتن همیشه سخت است. آغاز نوشتن در صفحه سفید همیشه با اضطراب همراه است، همیشه نگرانید که چطور از کار در می‌آید».

گارسیا مارکز بیشتر روزش را به نویسندگی اختصاص می‌داد. او روزانه ۶ الی ۷ ساعت می‌نوشت. تنیس ورزشی بود که پس از نوشتن‌های روزانه‌اش به آن می‌پرداخت. او در پایان مصاحبه‌اش می‌گوید:« اگر کارتان را دوست ندارد، استعفا کنید. تنها چیزی که می‌تواند شما را از بین ببرد، انجام دادن کاری است که دوست ندارید. اگر کارتان را دوست دارید، طول عمر و سعادت شما تضمین شده است».

مصاحبه با وودی آلن

وودی آلن از آن دست نویسنده‌هایی است ه هر زمان ایده‌ای به ذهنش برسد فورن آن را یادداشت می‌کند، حتی اگر شده روی تکه‌ای دستمال کاغذی. همین امر باعث شده برای نوشتن موضوع کم نیاورد. او اولین بار در شانزده‌سالگی مشغول به کار شده است. وودی آلن خود را انسانی کم‌سواد و خودآموخته معرفی می‌کند. او لذت نوشتن را این‌گونه توصیف می‌کند:« خیلی محشر است بتوانید دنیای خودتان را، هروقت که بخواهید خلق کنید. نوشتن خیلی لذت‌بخش است، خیلی وسوسه‌انگیز و خیلی شفابخش است. وقتی می‌نویسم، زمان خیلی زود می‌گذرد، واقعن زود می‌گذرد. من سخت در فکر موضوعی هستم و زمان به‌سرعت می‌گذرد. احساس هیجان‌انگیزی است. چطور ممکن است بد باشد؟ این کار خلوت کردن با آدم‌های داستانی‌است. آدم به شیوه خودش از دنیا فرار می‌کند و هیچ اشکالی هم ندارد. چرا داشته باشد؟». برای وودی آلن دنیای نوشتن جذاب‌تر از دنیای ساخت فیلم است. او می‌گوید:« در نهایت هر اثری به‌دلیل ارزش‌های خودش باقی می‌ماند یا نمی‌ماند… من ترجیح می‌دهم در آپارتمان خودم زندگی کنم تا در قلب و ذهن آدم‌ها».

مصاحبه با وی. اس نایپل

نایپل در ۲۳ سالگی وارد دنیای نویسندگان شد و از سال ۱۹۶۰ نوشتن سفرنامه را آغاز کرد. این بخش از مصاحبه خلاصه‌ای از مصاحبه‌های او در هندوستان و نیویورک است. نایپل می‌گوید:« نوشتن رویای من بود». او معتقد است نوشتن و حقیقت را نمی‌توان از یکدیگر جدا کرد. همین امر باعث شده نایپُل نویسندگی را تنها شغل شریف مناسب خودش می‌داند. او ارتباط خوبی با ادبیات غیرداستانی داشت. نوعی از متن که این روزها طرفداران بسیاری دارد. او می‌گوید:« نویسنده بودن معنی‌اش این است که همیشه مشاهده‌گر باشید، همیشه همدلی نشان بدهید و حساس باشید. نویسنده جدی نباید کاری را قبلن انجام داده دوباره انجام دهد. باید حرکت کند».

فکر می‌کنم معرفی کتاب تا همین‌جا کافی‌ است. برویم سراغ ختم محتوای امروز…

درس‌هایی از کتاب رویای نوشتن

مطالعه کتاب رویای نوشتن و صحبت درباره آن برای من درس‌های مهمی داشت، از جمله:

  • پرداختن به هدف حتی در سخت‌ترین شرایط
  • فاصله‌گرفتن از کاری که دوستش نداریم
  • توجه به جزئی‌ترین اتفاق‌ها به‌عنوان یک نویسنده
  • نوشتن ایده‌ها بدون قضاوت‌
  • نترسیدن از نوشتن و انتشار آن
  • عدم توجه به شایعاتی که درباره‌مان وجود دارد
  • تصور کردن خودمان در جایگاهی که آرزویمان است
  •          ….

سخن آخر

کتاب رویای نوشتن از آن دست کتاب‌هایی است که خواندن آن هربار ایده و درسی جدید بهمان می‌دهد. مطمئنم افرادی که به نویسندگی علاقه دارند و در این زمینه فعالیت می‌کنند از خواندنش پشیمان نخواهند شد.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *